ابتدا ایجاد اعتماد به نفس در کودک ممکن است دشوار به نظر برسد، اما احساس ارزش فردی پایههای آیندهی فرزندتان را پی میریزد، زمانی که باید چیزهای تازه را به تنهایی تجربه کند. تقویت تعلق به داشته ها – اعم از مادی و معنوی – می تواند پایه های احترام و اعتماد به خود را استوار سازد. چیزی که واقعا میخواهیم به کودکانمان یاد بدهیم مهارتهای زندگی مثل انعطاف پذیری است. یکی از مهمترین وظایف پدر و مادر بودن این است که به فرزندان اعتماد به نفس بدهند. برای این منظور خوب است که از تلاشهایشان تعریف کنند؛ اجازه دهند که درباره احساساتشان آزادانه صحبت کنند و اجازه دهند بدون هیچ ترسی گام بردارند و اشتباه کنند. اعتماد به نفس، غرور و احترام به خود و ایمان به توانایی های درونی، هدیه ارزشمند و پایدار و تاثیر گذاری است که پدر و مادر میتوانند به فرزندشان بدهند. بدین ترتیب است که والدین محترم می توانند مطمئن شوند که فرزندشان را برای افت و خیزهای زندگی تربیت کرده اند.
کارل پیکهارت، روانشناس و نویسنده ۱۵ کتاب در زمینه خانواده، میگوید: "کودکان فاقد اعتماد به نفس، تمایلی به امتحان موقعیت های جدید یا چالشبرانگیز ندارند، زیرا از شکست یا ناامید کردن دیگران میترسند. این رویه، مانع پیشرفت شان می شود.
خوشبختانه، اعتماد به نفس را میتوان از همان اولین سالهای زندگی در کودک تقویت کرد. والدین با «آمادهسازی عاطفی»، قادرند فرزندانی با قدرت حل مسئله، تربیت کنند که عواطف و احساسات خود را اداره میکنند و از پس موضوعات و مسائل جامعه برمیآیند.
در ذیل، نکاتی را مطرح میکنیم که به شما کمک میکند فرزندی با اعتماد به نفس بالا پرورش دهید:
بی قید و شرط عشق بورزید
بچه ها را تا میتوانید بغل کنید، ببوسید و به پشتش بزنید. اعتماد به نفس کودک وقتی شکوفا میشود که نوعی علاقه بی قید و شرط را ببیند، عشقی که میگوید: «دوستت دارم، هرکه باشی و هرچه انجام بدهی». وقتی کودکتان را صرفنظر از توانایی هایش، مشکلاتش، اخلاقش، یا قدرتش میپذیرید، به او بیشترین کمک را میکنید.
فراموش نکنید به او بگویید که چقدر دوستش دارید. وقتی مجبورید در موردی به او تذکر بدهید، به او بفهمانید تذکر شما در مورد رفتارش است و نه خودش. مثلا، به جای این که بگویید "خیلی پسر شرّی هستی؛ چرا درست نمیشی؟" با محبت به او بگویید،"لطفا تو خونه فوتبال بازی نکن. فوتبال، بازی بیرون از خونه است."
توجه کنید
هنگام ارتباط با کودک به او نگاه کنید و توجه کامل داشته باشید. این، بسیار به احساس اعتماد به نفس کودک شما کمک می کند؛ چون به او این پیغام را میدهد که شما او مهم و ارزشمند می دانید. حتما نباید وقت زیادی باشد؛ فقط چند لحظه که وقتی میخواهد با شما حرف بزند، دست از کارهای دیگر بردارید و جواب سوالش را بدهید. با فرزندتان ارتباط چشمی برقرار کنید تا معلوم باشد که واقعا دارید به چیزی که میگوید، گوش میدهید. اگر وقتتان کم است، ضمن احترام به نیازهایش، این نکته را به او بگویید. مثلا تعریف از اتفاق های مدرسه را گوش کنید و شنیدن جزئیات را به بعد از شام موکول نمایید.
بدون توجه به این که میبرند یا میبازند، تلاش آنها را ستایش کنید
پیکهارت میگوید:" تحسین کردن تلاش کودک از نتیجه کاری که کرده، مهمتر است."مهم نیست که گل زده یا توپ را به بیرون از دروازه شوت کرده؛ کودک شما نباید از تلاشهایش شرمنده باشد. پیکهارت میگوید: تلاش سخت و مداوم، اعتماد به نفس بیشتری در آنها به وجود میآورد تا موفقیتهای گاهبهگاه.
محدودیتها را یاد بدهید
قوانین اجتماعی را برای کودک خود تبیین و او را برای اجرای این قوانین متقاعد کنید. مثلا، اگر به او میگویید که موقع دوچرخه سواری در خیابان باید کلاه سرش بگذارد؛ اجازه ندهید بدون کلاهش دوچرخه سوار شود. اگر بداند که بعضی قوانین، حافظ او هستند، احساس امنیت بیشتری میکند و به زودی بر طبق انتظارات منطقی شما رفتار خواهد کرد. فقط بکوشید واضح و باثبات باشید و نشان دهید که به او اعتماد دارید.
آنها را به تمرین بیشتر تشویق کنید
پیکهارت همچنین میگوید: "کودک خود را تشویق کنید برای کارهای مورد علاقه اش زمان صرف کند. کودکان با پیشرفت در انجام کارهایشان، اعتماد به نفس بیشتری در مورد تواناییها و قابلیتهای در حال رشدشان به دست میآورند.
بین فعالیتهای عملی، مثل ساختن ربات و کارهایی مثل راه انداختن یک گروه هنری و ورزشی جدید، تمایز قائل نشوید. ترجیح دادن برخی فعالیتها نسبت به سایرین، باعث میشود کودکان حس کنند که علایقشان مهم نیست.
بگذارید راه حل مشکلات را خودشان پیدا کنند
اگر برای انجام کارهای سخت فرزندتان، شما فکر کنید و وارد عمل شوید، آنها هرگز توانایی یا اعتماد لازم برای حل مشکلات را پیدا نمیکنند. اعتماد به نفس، از کمک به خود و حل مسائل توسط خود کودک نشات میگیرد. بنابراین کمک والدین، با ورود به حل مسایل ایشان، مانع شکلگیری این اعتماد میشود. به بیان دیگر، بهتر است کودک شما چند نمره پایین بگیرد تا وقتی واقعا یاد بگیرد چطور مسائل را حل کند و کارهایش را خودش انجام دهد.
کودکان را با چالشهای جدید روبهرو کنید
کودکتان را به کشف چیزهای تازه، مثل خوردن غذایی متفاوت، یافتن دوستان تازه، یا اسکیت سواری تشویق کنید. یا اینکه متذکر شوید که همیشه احتمال شکست وجود دارد، اما بدون ریسک کردن، موفقیت هم به دست نمی آید. پس به کودک خود اجازهی تجربههای کم خطر را بدهید و در مقابل تقاضاهای کمک او مقاومت کنید. البته توضیح دهید که عدم مداخله شما به خاطر خودش است.
به کودکتان نشان دهید که میتواند با تکمیل اهداف کوچک، به یک هدف بزرگ برسد.
پیکهارت میگوید: "والدین میتوانند با افزایش مسئولیتهایی که کودک می تواند انجام دهد، اعتماد به نفس او را تقویت کنند."
هرگز عملکرد کودکان را زیر سوال نبرید
هیچ چیز بیشتر از انتقاد کردن از کار کودکان، آنها را دلسرد و مایوس نمیکند. بازخوردهای مفید و پیشنهاد دادن خوب است، اما هرگز به آنها نگویید در کاری یا چیزی بد عمل کردهاند. اگر کودک، نگران باشد که با عملکردش ممکن است شما را عصبانی یا ناامید کند و به همین دلیل از شکست بترسد، هرگز چیزهای جدید را امتحان نمیکند.
پیکهارت میگوید: اغلب اوقات این انتقاد و سرزنش والدین است که عزت نفس و انگیزه کودکان را کاهش میدهد.
از ریسک کردنهای سالم استقبال کنید
کودکان را تشویق کنید که از تجربیات تازه استقبال کنند. با کودک در باره کارهایش گفتگو و تبادل نظرکنید، ولی پریدن وسط کار او و گفتن این که «خودم میکنم» او را وابسته بار میآورد و اعتماد به نفس ِ او را کم میکند. شما با برقراری تعادل در نیاز به حمایت از او و نیاز او به تجربه کردن کارهای تازه، اعتماد به نفسش را شکل خواهید داد.
اجازه بدهید اشتباه کند
اگر به خاطر بیاوریم، خود ما نیز در انجام کارها اشتباهات بسیاری کرده ایم و هنوز هم اشتباه می کنیم. اگر خودمان اشتباه کردیم، به آن اعتراف کنیم. پذیرش و اصطلاح اشتباهات، پیغام قدرتمندی به فرزندمان میرساند و پذیرش مشکلات را برای کودک آسانتر میکند.
بنابراین یک جنبه حق انتخاب دادن و خطر پذیری این است که کودکتان در معرض اشتباه قرار میگیرند و حق دارند با آزمون و خطا راه درست را پیدا کنند. اینها درس های باارزشی برای تقویت اعتماد به نفس کودکتان هستند. بدین ترتیب اگر کودکتان با وقت تلف کردن در اتاقش از اتوبوس مدرسه جا مانده است، او را تشویق کنید که بیندیشد دفعه بعد چطور رفتار کند بهتر است. به این ترتیب، اعتماد به نفسش صدمه نمیبیند و خواهد فهمید که گاهی میشود اشتباه کرد.
کارهای خوب کودک را اطلاع رسانی کنید
سعی کنید کارهای خوب کودکتان با صدای بلند برای دیگران اعلام کنید. مثلا به پدرش بگویید «علی امروز همه تکالیفش را سریع انجام داد.» با این کار او را در معرض تحسین خود و پاسخ دلگرم کنندهی پدرش قرار میدهید. واضح و مشخص بیان کنید. به جای این که بگویید « خوب بود» بگویید: «ممنون که ظرف های شام را جمع کردی». این درکِ انجام کار و ارزش فردی را در او بالا میبرد و به او می فهماند که دقیقا چه کاری را درست انجام داده است.
خوب گوش کنید
اگر کودکتان نیاز به حرف زدن دارد، به گفته های او خوب گوش دهید. او نیاز دارد احساس کند که افکارش، احساساتش، خواستهها و نظراتش مهم هستند. به او کمک کنید با نام گذاشتن روی احساساتش با آنها راحت کنار بیاید.
بگویید «میفهمم که ناراحتی چون نمیتوانی به آن مهمانی بروی». با پذیرفتن احساساتش بدون قضاوت درباره آنها، به احساسات او اعتبار میبخشید و نشان میدهید که برای چیزی که میخواهد بگوید ارزش قایلید. اگر احساسات خودتان را با او سهیم کنید؛ مثلا اگر بگویید:«من نگران مامان بزرگم. خیلی مریضه»، او هم در بیان احساسات خودش، اعتماد به نفس پیدا میکند.
از مقایسه اجتناب کنید
نظراتی مثل «چرا سعی نمیکنی مثل برادرت باشی؟» یا «چرا مثل دوستت مودب نیستی؟ در او احساس خجالت، حسادت و رقابت را تشدید میکند. حتی مقایسههای مثبت مثل «تو بهترین بازیکنی» هم به طور بالقوه مخربند چون چون کودک به سختی می تواند همیشه بر طبق این تصویر، خود را بسازد. اگر کودکتان بداند که او را به خاطر منحصر به فرد بودنش تحسین میکنید، او هم ارزش بیشتری برای خودش قایل میشود.
احساس همدردی کنید
معمولا بچه ها خود را با دیگر همسالان خود را مقایسه می کنند. اگر کودکتان خودش را به شکلی ناخوشایند با خواهر برادرها یا همسالانش مقایسه میکند،مثلا می گوید: «چرا نمی تونم مثل دوستم مسایل ریاضی را حل کنم» ، با او همدردی کنید و بعد روی یکی از تواناییهایش تاکید کنید. مثلا بگویید، «آره راست میگی. ریاضی دوستت خیلی خوبه، اما یادت نره که تو هم در زمینه زیست اطلاعات بسیار خوبی داری.» این به فرزندتان کمک میکند متوجه شود که ما همه نقاط قوت و ضعفی داریم و لازم نیست که فرد حتما بی عیب باشد تا احساس خوبی درباره خودش داشته باشد.
تشویق کنید
هر کودکی نیاز به شکلی از حمایت از جانب عزیزانش دارد. تشویق، یعنی تشخیص دادن پیشرفت و نه فقط پاداش دادن به نتیجه ای. پس اگر کودکتان با مسئلهی ریاضی دست و پنجه نرم میکند، بگویید:" تلاش خوبی میکنی، تقریبا به جواب رسیدی."
تفاوتی بین تحسین و تشویق هست. تحسین پاداش به انجام کار است، در حالی که تشویق، پاداش به فرد است. («تو تونستی»، به جای «من به تو افتخار میکنم»). تحسین، ممکن است به کودک بفهماند که تنها وقتی «خوب» است که کاری را درست انجام داده باشد.
از سوی دیگر، تشویق به رسمیت شناختن تلاش است. تحسین بیش از اندازه، اعتماد به نفس را خدشه دار میکند چون فشاری برای انجام کار و نیاز مداومی به تایید دیگران ایجاد میکند.
به کودکان یاد بدهید که لزوما نمی توانند با همه دوست باشند
گاهی کودکان نیز با هم هماهنگ نیستند و ممکن است دوستی به بعضی ها شکل نگیرد. کودک باید به خود بگوید که من میتوانم دوستان خوبی پیدا کنم و در رابطههای دوستی موفق باشم. این نکتهای است که آپتر در کتاب « کودک با اعتماد به نفس: پرورش کودکانی که به خودشان باور دارند» بر آن تاکید میکند.
به خاطر داشته باشید فرض بر این نیست که همه، کودک ما را دوست دارند و می خواهند با او دوست باشند، بلکه این است که کودک با برخی کنار میآید و با برخی نه.
کنجاوی کودکان را تقویت کنید
سیل بیامان سوالات یک کودک گاهی میتواند خستهکننده باشد، اما این برای رشد کودک حیاتی است. کودکان ابتدا باید درک کنند چیزهایی در جهان هست که آنها نمیدانند... که دنیای نامریی از دانش بی پایان وجود دارد که آنها هرگز با آن روبهرو نشدهاند. کنجکاوی با شکلگیری اعتماد به نفس و دیگر صفاتی همچون استمرار و مقاومت، کنترل خود، ثبات و پیروی از وجدان، ارتباط تنگاتنگی دارد.
اشتباهات، آجرهای برج بلند یادگیری
درس گرفتن از اشتباهات، اعتماد به نفس میآورد. اما این، تنها زمانی اتفاق میافتد که شما به عنوان پدر یا مادر، به اشتباهات فرزندتان به چشم فرصتی برای یادگیری و رشد نگاه کنید و این نحو نگرش را به او یاد دهید.
اگر کودک شما یاد بگیرد به جای فرار از شکستها، با آنها روبه رو شود، قطعا گام های بلندی برای موفقیت برخواهد داشت. اگر کودک بترسد، هرگز چیزهای جدید یا متفاوت را تجربه نخواهد کرد. اگر راهی که در پیش گرفته است، جواب نمی دهد، روشهای دیگر را امتحان کند.
درها را به روی تجربیات جدید باز کنید
توانمندی کودکان در مواجهه با چیزهای جدید افزایش می یابد. کودکان یاد میگیرند که موارد، اگرچه نادر و متفاوت به نظر میرسند، ولی آنها میتوانند از پسش بربیایند.
باید بتدریج دامنه تجربیات زندگی را افزایش دهید تا کودک ضمن تطبیق دادن خود با یک دنیای بزرگتر و پیچیده تر، اعتماد به نفسش را شکل دهد.
کسب یک نتیجه بد، گاهی طبیعی است
واکنش کودکان در مورد یک عدم موفقیت، متفاوت است. ممکن است که کودکی با اعتماد به نفس بالا بگوید: « من به اندازه کافی درس نخواندم». کودکی با عزت نفس پایین، خودش را با گفتن جملههایی از این دست که مثلا در دیکته ضعیف یا احمق است، سرزنش میکند یا ناامید میشود.
عکسالعمل اول را تشویق کنید و مورد دوم را تصحیح. مورد دوم باید بداند که اوج و فرود همیشه هست.
چیزهایی را که میدانید به کودکان یاد دهید
شما قهرمان فرزندتان هستید؛ از این قدرت استفاده کنید تا آنچه درباره نحوه اندیشیدن، عمل کردن و صحبت کردن میدانید، به آنها یاد بدهید و برای آنها یک الگوی خوب باشید.
تماشای موفقیتهای شما به کودکان کمک میکند اعتماد به نفس بیشتری داشته باشند و به این نتیجه برسند که آنها هم میتوانند.
در عقبگردها، کودکان را هدایت و راهنمایی کنید
هر کودکی باید بیاموزد که زندگی عادلانه نیست. پیکهارت میگوید:" وقتی کودکان با سختی روبهرو میشوند، والدین باید به آنها نشان دهند که چگونه این چالشها را تحمل کنند. این کار، مقاومت و پایداری آنها را افزایش میدهد. مهم است به کودک یادآوری کنید جادهای که به سمت موفقیت میرود، پر از عقبگرد است."
مقتدر باشید، اما سختگیر نه
والدین خیلی سختگیر یا مصر، ابتکار عمل را از کودکان می گیرند. با مداخله و ایرادگیری والدین، اعتماد کودک به اداره امور توسط خودش کاهش مییابد. وابستگی کودک به این که همیشه به او گفته شود چه باید بکند، مانع از این میشود که وی دست به اعمال شجاعانه بزند.
کمک و حمایت کودک لازم است، اما زیادهروی نکنید
کمک زیادی به کودک، خیلی زود توانایی او برای کمک به خودش را کاهش میدهد. اول بگذارید کودک خودش برای کمک به خودش وارد عمل شود و بعد با همفکری به او کمک کنید.. این کار اعتماد به نفس او را افزایش میدهد.
نگرانی تان را آشکار نکنید
نگرانی والدین اغلب میتواند از سوی کودک به منزله عدم اعتماد شما تلقی شود. اعتماد والدین، در کودک اعتماد به نفس ایجاد میکند.
برای فرزندتان استثنا قائل نشوید
روشن است که شما بهترینها را برای فرزندتان میخواهید. در حقیقت، ولخرجی یا دست و دلبازی در دادن امتیاز بیشتر به فرزند، حاوی این پیام است که به توانمندی او در قبال دیگران اطمینان و اعتماد ندارید و با دادن امتیاز بیشتر می خواهید او را همسنگ دیگران بکنید.
با کودک درباره احساساتش صحبت کنید
آپتر مینویسد کودکی که عزت نفس دارد، با احساساتش راحت است. میتواند درباره احساسش گفتگو کند و درک میکند گاهی احساس بد داشتن چیزبدی نیست. میتوانید این روش را تقویت کنید و با صحبت درباره احساسات خودتان، والدینتان و دیگر فرزندانتان برای آنها مثالهایی بیاورید. اگر کودک آشفته و نگران به نظر میرسید، از او بپرسید چرا چنین احساسی دارد. صرفا از او نخواهید بر این احساس غلبه کند یا آرام باشد.
بگذارید کودکان مطابق سنشان عمل کنند
از کودکتان انتظار نداشته باشید مانند بزرگترها عمل کند یا عاقل تر از سنش باشد. پیکهارت میگوید: "وقتی یک کودک حس کند که فقط مثل بزرگترها عمل کردن خوب است، این استاندارد غیرواقعی تلاش او را سست میکند." او معتقد است: "تلاش برای برآورده کردن انتظارات مربوط به سنین بالاتر، اعتماد به نفس راکاهش میدهد."
هیجان آموختن را پاس بدارید
بچهها برای این که بفهمند به هر چیز چه واکنشی نشان دهند، به والدین شان نگاه میکنند. پس وقتی یاد میگیرند شنا کنند، یا به یک زبان جدید سخن بگویند هیجانزده و مشتاق شوید، در این صورت، آنها نیز دراین باره هیجانزده خواهند شد.
یادگیری، کار سختی است اما وقتی تکمیل شد، برای یادگیری بیشتر اعتماد به نفس ایجاد میکند. پس این اشتیاق به رشد را پاس بدارید.
نویسنده:کارشناس ارشد روانشناسی-نگار فرهادی پور