باباطاهر در شهر قدیمی همدان زندگی خود را به گمنامی سپری کرد و در همان شهر وفات یافت. اینک آرامگاه زیبای اودر همدان زیارتگاه عاشقان شعر و ادبیات و هنر دوستان است. آنچه از گذشتگان به ما رسیده است، یادکردی از زیست عارفانه و خوی درویشی اوست. به تدریج در اثر پاکی درون، خودسازی و بیعلاقگی به دنیا، دارای کراماتی شد که نام او را بر زبانها انداخت.
از خاندان، تحصیلات و زندگی باباطاهر اطلاعات صحیحی در دسترس نیست، اما بنا به نوشته راوندی در راحةالصدور، باباطاهر در سال ۴۴۷ هجری با طغرل سلجوقی دیدار کرده و مورد احترام وی نیز قرار گرفتهاست. در یکی از دوبیتیهای مشهورش، سال تولدش را به حروف ابجد گنجانیده که پس از محاسبه توسط میرزا مهدی خان کوکب به سال ۳۲۶ هجری رسیدهاست. اما رشید یاسمی با استناد به همان دو بیتی و اشاره به اهمیت عدد ۱۰۰۰ نزد اغلب ملل برآن رفتهاست که مقصود باباطاهر از واژه الف سال ۱۰۰۰م بوده و در نتیجه مقارن سالهای ۳۹۰ و ۳۹۱ (برابر با ۱۰۰۰ میلادی) زاده شدهاست. او پس از ۸۵ سال زندگی، در همدان، وفات یافتهاست.
در روزگار ما باباطاهر عریان بیشتر با دوبیتیهای شیرین و دلربایش شناخته میشود. دوبیتیهای باباطار بیشتر به لهجه لری سروده شده است؛ به همین دلیل به آن فهلویات (پهلویات) گفته می شود و ترانههای معمول در نقاط مختلف ایران است. بیشتر این دوبیتیها به زبان محلی و شبیه به لغتهای لری میباشد.
باباطاهر عاشق خداوند، طبیعت و انسان بودن است. در کلامش بارها از کوهستانها، دشتها و رودخانههای زیبای ایرانزمین، رفتار و اخلاق خوب و ستایش خداوند سخن می گوید. باباطاهر انسانها به ارزش نهادن به زندگی سفارش میکند؛ زندگیای که در آن کمال و طی کردن درجات انسان بودن، حرف نخست را بزند. در دوبیتیهای باباطاهر مکررا سخنانی دیده میشود که شامل پندها و اندرزهای وی به آیندگان است.
مکن کاری که بر پا سنگت آید
جهان با این فراخی تنگت آید
و فردا نامهخوانان نامه خوانند
تو را زنامه خواندن ننگت آید
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
از حق پرسم که این چونست و آن چون
یکی را داده صد ناز و نعمت
یکی را داده قرص جو آلوده در خون
***
بگورستان گذر کردم کم و بیش
بدیدم حال دولتمند و درویش
نه درویشی به خاکی بیکفن ماند
نه دولتمندی برد از یک کفن بیش
***
شعر در مورد خداوند
شب تاریک و سنگستان و مو مست
قدح از دست مو افتاد و نشکست
نگهدارنده اش نیکو نگهداشت
و گرنه صد قدح نفتاده بشکست
******
شعر در مورد مرگ و دنیای مادی
اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ
اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ
اگرچه باباطاهر با دو بیتی هایش، معروف است، ولی علاوه بر دوبیتی های بسیار عمیق و زیبا، دو قطعه، چند غزل با گویش لری و مجموعه کلمات قصار به زبان عربی و کتابی به نام «سرانجام» به یادگار مانده است.
باباطاهر عریان پس از ۸۵ سال زندگی وفات یافته است. آرامگاه وی در شمال شهر همدان در میدان بزرگی به نام وی قرار دارد. بنای مقبره باباطاهر در گذشته چندینبار بازسازی شدهاست. در قرن ششم هجری برجی آجری و هشت ضلعی بود. در دوران حکومت قبلی نیز بنای آجری دیگری به جای آن ساخته شده بود. در جریان این بازسازی لوح کاشی فیروزهای رنگی مربوط به سده هفتم هجری به دست آمد که دارای کتیبهای به خط کوفی برجسته و آیاتی از قرآن است و هماکنون در موزه ایران باستان نگهداری میشود. احداث بنای جدید در سال ۱۳۴۴ خورشیدی با همت انجمن آثار ملی و شهرداری وقت همدان انجام شده است. این بنای تاریخی طی شمار ۱۷۸۰ در تاریخ بیست ویکم اردیبهشت سال 1376 به ثبت آثار تاریخی و ملی ایران رسیده است. هم اکنون در اطراف بنای جدید فضای سبز وسیعی احداث شده است.
در اطراف مقبره باباطاهر تعدادی از بزرگان و ادیبان آرمیدهاند که عبارتاند از: «محمد ابن عبدالعزیز» از ادبای قرن سوم هجری، «ابولفتح اسعد» از فقهای قرن ششم، «میرزا علی نقی کوثر» از دانشمندان سده سیزدهم و «مفتون همدانی» از شعرای قرن چهاردهم.
در شهر خرمآباد نیز بنایی به نام بقعه باباطاهر وجود دارد که به اعتقاد برخی زادگاه باباطاهر است.
آرامگاه منسوب به باباطاهر در خرمآباد
اگرچه مشهور است که بابا طاهر همدانی است، اما برخی معتقدند که وی اهل لرستان است و اشعار لری او گواه این مدعا است.آرامگاهی نیز بنام آرامگاه باباطاهر در خرمآباد منسوب به این شاعر است که با شماره ۱۴۴۷۳ در اسفند ۱۳۸۴ ثبت ملی شدهاست.
گرد آورنده : محبوبه کردی – دکترای ادبیات فارسی