بلوغ چیست و چگونه رخ می دهد؟
دوره بلوغ، نقطه عطف زندگی انسان است. در این دوره، تغییرات دینامیک در مغز و غدد بدن، باعث تغییرات جسمانی، روانی و رفتاری در فرد میشود.
کلمه بلوغ در وهله نخست، توجه ما بیشتر به غرایز جنسی، تغییرات فیزیولوژیکی و... معطوف میکند که نشانگر آغاز زندگی جنسی، امکان بارورسازی و بارور شدن است. ازدیاد سرعت رشد، پیدایش صفات ثانوی جنسی و بهطور کلی، دگرگونی در شکل ظاهری بدن از جمله این تغییرات است.
مهارت هایی که نوجوان باید در این دوره کسب کند، بسیار دشوار است و تنوع انتخاب هایی که با آنها مواجه میشود به قدری زیاداست که بسیاری از مشکلات روانی، بیماری های عفونی، ازدواج های ناموفق، بارداریهای زودرس و مخاطرهآمیز، صدمات و مرگ و میر مادر و کودک و در نهایت مشکلات عدیده جسمی و روحی، ریشه در این دوران دارد.
میتوان گفت که روش های مواجهه تغییرات با این دوره، مشابه است؛ نوجوان باید تغییرات سریع و بدن بالغ خود را بپذیرد؛ شیوه های نگرش و تفکر بالغ را بیاموزد؛ استقلال عاطفی و مالی کسب کند؛ روش های پختهتر برقراری رابطه با همسالان هر دو جنس را فرا گیرد و هویتی مستقل تشکیل دهد.
البته گفتنی است که با در نظر گرفتن شرایط طبیعی، فرهنگی و اجتماعی، دختران زودتر از پسران به سن بلوغ میرسند و تغییرات ظاهری آنها بیشتر از پسران است. همین موجب می شود که بین دختران و پسران در سن مشابه، تفاوت چشمگیری باشد.
از آنجا که بلوغ دختران و بهداشت و سلامت روانی و جسمانی آنان نه تنها برای آنان و خانواده، بلکه برای کل جامعه و نسل آینده ضروری است، بنابراین برای پیشگیری از مشکلات بلوغ و تأمین سلامت و آینده دختران به عنوان مادران فردا باید نیازهای این سن بحرانی را شناخته و قبل از وقوع، خدمات ویژهای را برای آنان در خانواده و جامعه تدارک دید.
به طور کلی، با در نظر گرفتن دوران پیش از «بلوغ جنسی» که رشد، سرعت نسبی بیشتری مییابد و دورة پیش از «کمال عقلی» که رسیدن به آستانه بزرگسالی است، می توان گفت که دورة نوجوانی از 12 سالگی تا تقریباً 21 سالگی به درازا میکشد.
اهمیت بلوغ دختران
یکی از مشکلاتی که در این سن برای دختران بوجود میآید، مشکل تطبیق است. آنهایی که آمادگی کافی ندارند، نمیدانند چگونه باید رفتار کنند تا دیگر کودک تلقی نشوند. بنابراین اگر راهنمایی والدین و مربیان نباشد، به سختی می توانند که خود را با محیط خانواده و جامعه سازگار نمایند.
همچنین بیداری غریزه در مواردی ممکن است دختران را دچار نوعی بهت زدگی و گیجی و نیز دچار اضطراب و ناامنی کند. به گفته صاحب نظران روانشناسی، نخستین قاعدگی، کیفیتی است که ناگهان دختر را با مسائل زنانگی روبرو میکند. پذیرش یا رد این کیفیت، موضوعی است که به چگونگی رشد فعلی و درک مفهوم زن بودن در ذهن او بستگی دارد
نکته مهم اینکه، ممکن است تحول ذهنی ـ عاطفی فرد با سرعت رشد جنسی وی همگام نباشد و برعکس. رشد عاطفی ـ ذهنی برخی از دختران نوجوان نیز در این دوران دچار وقفه و اشکال می شود. ناهماهنگی میان سرعت رشد جنسی و جسمانی و کندی رشد عاطفی ـ ذهنی و عقلی، عدم تعادل خطرناکی را به وجود میآورد که تعارضها، کردارهای خلاف اجتماع و بهطور کلی واکنشهای نوجوانان بزهکار از پیامدهای آن است. عدم حمایت و راهنمایی به موقع، ضربههای جبران ناپذیری را به آنان وارد خواهد نمود.
تغییرات جسمی
بلوغ جسمی، فرآیند شگفت انگیزی است که با یک رشته تغییرات هورمونی در بدن و مغز نوجوان رخ می دهد. ا این واژه با کل تغییرات رشد که شامل بلوغ فکری فیزیکی و جنسی می شود، مرتبط است. نشانگان فیزیکی بلوغ دختران افزایش رشد، بروز تغییرات در اندام و موارد دیگر است که بر اثر فعال شدن غدد برون ریز صورت می پذیرد.. کل این تغییرات ممکن است حدود چهار سال طول بکشد؛ اگرچه بعضی از دختران خیلی زودتر به بلوغ میرسند.
تغییرات روحی
سنین بلوغ را با توجه به مقیاسهای روانی خاص، تحت عناوین مختلف نامـگذاری نموده اند:به عنوان مثال، دورة نوجوانی، «سن تضادها».
بطور مشخص میتوان دو دوره را در تحولات نوجوانی مشخص نمود. دورة اوّل با طغیان و عصیان علیه محیط خانوادگی و بهطور کلی قدرت بزرگسالان همراه است. در طی این دوره، نوجوان با توسل به نفی، طرد ارزش ها و با پرخاشگری و با یک نوع خودنمایی چشمگیر، موجودیت خود را به اثبات میرساند. آگاهی و صبوری والدین و همفکری با اولیای مدرسه می تواند به عبور سالم از این مرحله کمک کند. در جریان دورة دوّم، این طغیانها شکل منطقی می گیرند و مقدمة نظم و ترتیب بعدی میشوند. تقریبا از حدود 16 سالگی، جوان آرام می گیرد و به تعمق و تفکر و پرورانیدن وجود درونی می پردازد.
این دوران، دوران هویت یابی است. با انتخاب الگوهایی، دختر نیز آگاهانه یا ناآگاهانه، خود را برای گزینش های مهم در بزرگسالی آماده میکند. همسر یا شغلی انتخاب میکند که شبیه الگویی است که او میخواهد در آینده بشود. البته این پروسه ممکن است با اضطراب همراه باشد، زیرا ناگزیر دوران بیخیالی کودکی را باید وانهد و و مسئولیت بالاتری را به عهده گیرد. اگر در آغاز دوره نوجوانی، دختر، برای تحقق امیدها و رؤیاهای عمیق خود به عنوان یک زن، از حمایت درستی برخوردار نباشد، طبیعتاً خشمگین، هراسناک یا ناامید میگردد. در این دوره وقتی آرزوها، خواستهها و امکانات نامحدود دختر به صورت آشکارا و سریع تبدیل به محدودیت ها و سازگاری هایی مشابه زندگی والدین یا سایرین می شود به دلیل عدم رشد مغز نمی تواند سختیها را تحمل کند و بطور منطقی با واقعیت ها، مسئولیت ها و فشارهای بزرگسالی مواجه گردد. و اگر به هر دلیلی تحمل کند، تبدیل به یک فاکتور منفی در ناخودآگاهش می شود که در بزنگاه های زندگی آسب وارد می کند.
با این توصیف، چنانچه به هیجانات دختر اعتبار داده نشود و به مسیر مشخصی هدایت نگردد، ممکن است به راه های زیر کشانده شود:
- احساس تنهایی و عناد و دشمنی نسبت به والدین، دوستان و...
- انزوا، افسردگی، بدخلقی، بیماری جسمی و....؛
- رفتارهای خود مخرب نظیر استفاده از مواد مخدر و ... ؛
البته با کمی توجه و دقت و همراهی درست والدین، اکثر دختران به نقطه هیجانی ثابتی میرسند و در اواسط یا اواخر نوجوانی آرام میشوند .
تغییرات عقلی
براساس بررسی ها، در دوره بلوغ، رشد ذهنی دختران افزایش مییابد و دختران در این دوران به حداکثر تحول عقلی خود میرسند. نوجوان از این که صاحب فکر، رأی و نظر و تشخیص است ، بسیار لذت می برد. او با تفکر منطقی و مستدل آشنا می شود و می تواند خوب و بد را از هم متمایز کند. البته یک دختر در سنین 11 تا 15 سالگی به طور متوسط معادل 2 سال از یک پسر همسن خود به لحاظ رشد فکری جلوتر است. دختران در این سن به یکی از کارها یا فعالیت های ورزشی، هنری، علمی و ... علاقمند میشوند. آنها میخواهند با بازسازی باورها و اعتقادات خود آنها را از روی استدلال و دلیل قبول کند، بنابراین ممکن است در بعضی از مسائل شک کنند.
تغییرات اجتماعی
عمدهترین تکلیف یک نوجوان، حل بحران هویت است. نوجوان برای رسیدن به هویتی با ثبات، باید نیازها، آرزوها و توانایی های خود را به شکل تازهای سازماندهی کند. لذا یکی از شیوههای اجتناب از سردرگمی و ابهام هویت، پیوستن به گـروه ها یا «دار و دستههای» همسن است. البته دختران نسبت به پسران در برقراری روابط صمیمی و عاطفی تواناتر هستند.
دختران راحت تر می توانند خود را با ذوق و سلیقه گروه هماهنگ کنند و به تقلید از آنان بپردازند. اما نوجوان علاوه بر علاقه به گروه، دوست دارد افراد همرنگ و همراز را بیابد تا بتواند به طور کامل با آنها روابط دوستی و تعامل برقرار کند. تارسیدن به یک ثبات و اطمینان، ممکن است نوجوان از گروهی به گروه دیگر جابجا شود که کاملا طبیعی است. این گروه ها می توانند هنری، ورزشی و یا علمی باشند.
بلوغ زود و یا دیر دختران
چگونگی آهنگ بلوغ در روحیه نوجوانان تأثیر عمیقی به جا میگذارد. جنبههای مثبت و منفی تأثیر بلوغ زودرس و دیررس در میان دختران چندان روشن نیست، ولی نکته این است که برخلاف پسران، بسیاری از دختران تمایلی به بلوغ زودرس ندارند، بلکه خواهان آنند که بلوغ به موقع داشته باشند
شواهد نشان میدهد دخترانی که بلوغ زودرس داشته اند، درون گراتر و خجالتیتر بوده، از رفتار اجتماعی ضعیفتری برخوردارند. گاهی نیز نگرش های خاصی در مورد این دختران به وجود میآید. ب ممکن است این دختران برای خنثی کردن توجه اطرافیان، رفتارهای خاصی انجام دهند. به عنوان مثال، در میان جمع، کفشهای تخت میپوشند و خمیده راه میروند.
نکته مثبت آنکه رویارویی این دختران با مسائل بلوغ زودرس به آنها کمک میکند تا با مشکلات آتی زندگی بهتر کنار آیند. آنها بتدریج از دورة راهنمایی به بعد، توسط دختران دیگر بهعنوان الگو (برای همانندسازی) انتخاب میشوند. دخترانی که بلوغ دیررس دارند، همانند پسران دارای بلوغ دیررس، در مورد رشد جسمانی خود دچار اضطراب و نگرانی میشوند.
اختلالات عاطفی ـ روانی:
ـ افسردگی و اضطراب
دختران در نوجوانی به دلیل ترشح هورمون ها، دچار هیجان می شوند. در مورد تعدادی از دختران، تقلیل و تغییر شکل مداربندی مغز در این دوره، ممکن است به اختلالات شخصیتی و خلقی منجر گردد. البته این مسائل به طور ناگهانی ایجاد نمی شود، بلکه آمیزه ای از عوامل ژنتیکی، محیطی و پرورشی سبب بروز مشکل میشوند. البته خلق و خو نیز تاثیر دارد؛ به عنوان مثال، تعدادی از دختران به طور ذاتی در مقابل استرس مقاومترند.
مطالعات نشان داده که 20 تا 30 درصد زنان در مقابل 10 تا 15 درصد مردان، در دورانی از زندگی، مشکل بالینی مهمی نظیر افسردگی یا اضطراب را پشت سر میگذارند. هر دختر نوجوانی ممکن است مستعد افسردگی یا اضطراب باشد؛ لذا دختران باید جسم وذهن خود را برای بیان ترس، خشم، غم، عشق و شادی آماده نمایند. والدین و مدرسه باید به آنها بیاموزند که ماهرانه به افکار و هیجانات خود گوش دهند و از آنها به عنوان سوخت برای تغییر و رشد استفاده کنند.
ـ انزوا و تنهایی
پس از هویت یابی در دوران بلوغ، هویت، قوام می یابد. هنگامی که هویت به اندازة کافی منسجم شد و قوام یافت، امکان ایجاد یک نوع صمیمیت واقعی و دوست یابی پایدار با دیگران فراهم میشود. در این مرحله، هویتها در یکدیگر حل نمیشوند و هر یک موجودیت خود را حفظ میکنند. در واقع اجتماعی شدن به معنای واقعی در این مرحله صورت می گیرد. البته گاهی نوجوان نمیتواند «صمیمی» باشد. در این موارد، ممکن است فرد از تصور پیامد صمیمیت با دیگری، دچار اضطراب و تشویش شود و یا ذاتاً و یا به دلایل تربیتی، توانایی صمیمی شدن با دیگران را نداشته باشد.
ممکن است این تمایل به انزوا موقت باشد و فرد پس از مدتی به برقراری مجدد روابط اجتماعی تمایل پیدا کند، اما در صورت تداوم انزوا، برای ورود مجدد به جمع، باید مورد حمایت و راهنمایی قرار گیرد.
ـ رؤیاها و تخیلات
بلوغ دختران نوجوان با رشد تخیل، شکفته شدن عواطف و زندگی احساسی بسیار قوی، همزمان است. گاهی احساس میکند دیگران او را به درستی نمیفهمند و تمامی تلاش هایی را که برای اثبات وجود انجام میدهد، نفی و هر لحظه استقلال او را مخدوش می کنند. بنابراین میکوشد به کمک تخیل، کمبودها را جبران کند؛ امّا هر گاه فاصلة میان رؤیا و واقعیت از میان می رود و واقعیت پدیدار می شود، رابطه او با دنیای خارج نیزمختل می گردد و این امر یکی از خطراتی است که دختران را در دورة بلوغ تهدید میکند. گاهی نیز به جای آنکه احساس کمبود در رؤیا جبران شود در واقعیت جبران میگردد. در اینگونه موارد فرد به سمت عمل گرایی تمایل می یابد. این «انتقال به عمل» مکانیسمی است که اغلب در بزهکاری های نوجوانی دیده میشود.
- دوستی با جنس مخالف
در آغاز بلوغ، علاقه به جنس مخالف بهعنوان یک نشانه طبیعی در دختران پدیدار میشود. این کشش تند باعث میشود که بعضی از آنان به جنس مخالف نزدیک شده و دور از چشم والدین به گفتگوهای صمیمانه بپردازند. اگرچه کشش به جنس مخالف، پدیدهای طبیعی است، اما تنها به خاطر میزان هورمونها نیست. اگر این کشش به برقراری تماس و رابطه با فرد یا افـرادی از جنس مـخالف کشیده شود، دخـتران نوجوان در گردابی از ناراحتی های عاطفی، درگیریهای خانوادگی، افت درسی و مشکلات اخلاقی و اجتماعی فرو خواهند رفت. »
عوامل اجتماعی در شکلدهی نحوه روابط نوجوانهای پسر و دختر، نقش تعیین کنندهای دارند و. گاهی نوجوانانی که هنوز چگونگی کنار آمدن با نیروی جنسی را یاد نگرفتهاند، از روی سادگی و بیتجربگی، خود را در موقعیت اجتماعی خاصی قرار میدهند که احتمال بهرهبرداری جنسی از آنها را زیادتر میکند.
با آموزش درست، نوجوانها باید بیاموزند که بررفتار جنسی خویش کنترل و تسلط داشته باشند و محدودیتها و قانونهای اخلاقی جامعه را بپذیرند.
سخن پایانی
بهداشت نوجوانی اهمیت قابل ملاحظهای دارد؛ زیرا سلامت همه جانبه نوجوانان در این دوره، اثرات زیادی برالگوهای سازگاری روانی ـ رفتاری فرد در بزرگسالی خواهد داشت.
خانواده و جامعه در این دوران نقش حیاتی دارند که به اختصار اشاره می شود:
- مطالعه و بالا بردن آگاهی جهت راهنمایی مرحله به مرحله؛
-شناخت و درک خصوصیات روانی و فیزیولوژیک بلوغ دختران و ارایه دانستنی های از دوران بلوغ به آنان در هردو بعد؛
- آموزش جنسی و ارائه اطلاعات دقیق و روشن مربوط به جنسیت به دختران، تا با کمک این اطلاعات، با مسائل مربوط به جنسیت خود آشنا شده و بدانند در رابطه با آن چه وظایف و مسئولیتهایی دارند.
- کوشش برای شناخت مسائل و مشکلات بلوغ دختران و نحوه برخورد صحیح با آنها؛
- کمک به تقویت اعتماد به نفس؛ به نحوی که نوجوان توان تجزیه و تحلیل شرایط و شهامت اتخاذ تصمیم درست را داشته باشد و با اعتماد به خود در جایی که لازم است نه بگوید.
- ابراز محبت و همراهی پیوسته تا در هیچ مرحله ای نوجوان احساس تنهایی نکند. البته با رعایت استقلال فردی.
- شناخت دقیق دختر نوجوان و تغییرات دوران بلوغ او وبرنامهریزی جامع، همهجانبه و پایدار، متناسب با روحیات، تعلقات، شرایط و خواستههای دختران نوجوان منطبق با عناصر تربیتی، روانشناسی و جامعهشناسی؛
- بروز آوری مفاهیم اعتقادی و بررسی نحوه تطبیق، آموزش آموزههای دینی متناسب با شرایط روحی، سنی و اجتماعی دختران نوجوان؛
- برنامهریزی و آماده سازی محیط مناسب برای مشارکت نسل نوجوان در امور اجتماعی و مسئولیتپذیری آنان؛
- کسب شناخت علمی از موقعیت و تلاش همه جانبه برای تعمیم پژوهش و تحقیقات متنوع و مستمر علمی در حوزة مسائل مرتبط با دختران نوجوان و بهرهگیری از دستاوردهای مربوطه و ارزیابی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری آنها در فرآیند بهبود وضعیت نوجوانان این دوره؛
- تشویق دختران نوجوان هنگام موفقیت های مثبت تا نوجوان نیازی به نشان دادن خود از طریق رفتارهای پرخطر و ماجراجویانه نداشته باشد. اگر دختران نوجوان از تایید و محبت والدین مطمئن باشند کمتر جذب گروه های مشکل دار می شوند، زیرا نیاز به تایید و استقلال و فرار از اوامر کلیشه ای والدین، و مقابله با اضطراب، آنها را به سوی گروه های ساختار شکن همسن و سال سوق می دهد.
باشناخت و ابراز محبت و همراهی آگاهانه با فرزندانمان، آنان راشکوفا کنیم.
گرد آورنده:محمد مهدی بری مهربانی- کارشناس ارشد روانشناسی بالینی