محمدحسن معیری متخلص به " رهی " فرزند موید خلوت نوه ی معیرالممالک ( نظام الدوله ) از شاعران غزلسرای بسیار نامی معاصر است . وی در سال 1288 خورشیدی در تهران متولد شد.
هی معیری از دوران کودکی به شعر و موسیقی و نقاشی علاقه ی فراوان داشت و در اثر ممارست در این سه فن بهره ای به سزا یافت رهی پس از فراغت از تحصیل در اداره ثبت، شهرداری تهران، وزارت کار، خدمات اداره ی انتشارات و مطبوعات، وزارت اقتصاد ملی و وزارت پیشه و هنر مشغول خدمات اداری و دولتی بود. پس از انصراف از کارهای دولتی به رادیو رفت و تصنیف ها و ترانه ها و آهنگ های بیشماری ساخت. هنوز هم پس از گذشت سالیان، شعر و آوازهای رهی خاطرات تلخ و شیرین مردم را زنده می سازد. رهی در این مدت با استادان موسیقی و آهنگسازان معروفی چون استاد ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی و رضا محجوبی همکاری مداوم و مستمر داشت.
.در آغاز شاعری در انجمن ادبی حکیم نظامی که به مدیریت استاد وحید دستگردی مدیر مجله ارمغان تشکیل می شد ، شرکت می جست و یکی از اعضاء فعال و موثر آن انجمن بود .
در انجمن موسیقی ملی و انجمن فرهنگستان ایران نیز عضویت یافت و رفته رفته با چاپ و نشر غزلهای دلنشین رهی معیری در روزنامه ها و مجله های کشور شهرت بسیار یافت. آثار و اشعار فکاهی و انتقادی وی نیز به امضاهای مستعار " زاغچه " و " شاپریون " در روزنامه های " بابا شمل " و " تهران مصور " و غیره چاپ و انتشار یافت.
در سال 1313 و در 25 سالگی تخلص «رهی» را برگزید. او که اکنون شایعه مطرح روزگاه خود بود، حضوری فعال در مطبوعات پیدا کرد و اشعار جدی و طنز او در مجلات ادبی آن روزگار چاپ شد. دو سال نیز مسوول صفحه ی شهر اطلاعات هفتگی بود.
وی در همه انواع شعر از قبیل غزل،قصیده،مثنوی،رباعی،تصنیف و... آثاری دارد.نخستین ترانه را در سال 1313 بر روی آهنگ آقای بدیع زاده ساخت که به شد خزان معروف شد.
طبعی بلند داشت و از قید مادیات وارسته بود. تنها از مال دنیا کتابخانه ای داشت که آن را درست یکسال پیش از مرگش به مجلس شورای شورای ملی اهدا کرد. این مجموعه شامل 23 جلد کتاب خطی و 1662 جلد کتاب چاپی بود و این عمل انسان دوستانه گویای عشق فرهنگی و مناعت طبع و بلندنظری او است.
رهی جز قصایدی که در وصف پیامبر و علی بن ابیطالب و حضرت رضا سروده، تلمیحات و اشاراتی به مسائل دینی بخشی از اشعار رهی ستایش نامه های اوست. ستایش استادان ادب،هنرمندان، شاعران گذشته و امروز و .... اشعار رهی در دو مجموعه نام های سایه ی عمر و آزاده چاپ شده است. سایه ی عمر برای نخستین بار در سال 1343 و به همت موسسه انتشارات امیرکبیر نزدیک ده بار چاپ شده است. و مجموعه شعر دیگر وی به نام آزاده ی پس از مرگ شاعر و با مساعدت برادرش در انتشارات زوار سال 1348 چاپ شد.
رهی معیری در سالهای آخر عمر در برنامه گلهای رنگارنگ رادیو، در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را سرپرستی میکرد.
گذشته از غزل های بسیار زیبای رهی معیری که از احساسات پاک او سرچشمه گرفته،ترانه های رهی زبانزد خاص و عام است.آهنگسازانی که با رهی کار کرده اند همه از بهترین ها بوده اند. چون آنچه در کار او مهم است قدرت تلفیق و تطبیق شعر با آهنگ است که ترانه های رهی را جاودانه و ماندگار کرده است.
استاد رهی معیری ترانه های بسیار زیبایی سروده اند که از آنها می توان به کاروان،نوای نی،من از روز ازل،اشک و آه،دیدی که رسوا شد دلم،شب جدایی،لاله خونین،دیدی ای مه،راز دل،داغ جدایی و ... اشاره کرد.استاد رهی با آهنگسازان بزرگی همکاری کرده اند.آهنگسازانی چون مرتضی محجوبی،روح اله خالقی،مهدی خالدی،علی تجویدی،بدیعی و... اما رهی دوستی عمیقی با استاد محجوبی داشت.چنانکه آهنگ زیبای کاروان در مایه دشتی با صدای استاد بنان حاصل این همکاری و دوستی است که نشان دهنده ارتباط عاطفی تنگاتنگ این دو استاد است.
رهی معیری که تا آخر عمر مجرد زیست، در بیست و چهارم آبان سال ۱۳۴۷ شمسی پس از رنجی طولانی از بیماری سرطان معده بدرود زندگانی گفت و در مقبرهٔ ظهیرالدولهٔ شمیران به خاک سپرده شد.