شماره 51

نقطه عطف شعر وشاعری ذهن آرام است

نقطه عطف شعر وشاعری ذهن آرام است
(پنج شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰) ۱۵:۰۳

محمد پورمطهری ملقب به فرهادبختیاری از همکاران صنعت پتروشیمی است که از سال ۹۰ به شعر و شاعری علاقه مند شد و در طول این یک دهه اشعار زیادی سروده و دارای کتاب شعر هم هست .با این شاعر صنعت پتروشیمی به گفتگو نشستیم که امیدوارم مورد توجه شما مخاطبین عزیز قرار گیرد.

پور مطهری از دیار دزفول است فعالیت خود را از سال ۸۴ در پتروشیمی شهید تندگویان شروع کرد واکنون نیز ساکن ماهشهر است. سمت وی کارشناس خرید مواد شیمیایی و آزمایشگاهی است متاهل، و یک فرزند دختر دارد .

در خصوص اینکه وی چگونه به سمت شعر وشاعری روی آورده است می گوید مشوق به صورت جدی نداشتم و فقط در خانواده یکی از برادرها و یکی از خواهرانم دستی در نوشتن دارند. همچنین او به صورت حضوری یا مستقیم از محضر هیچ استادی،بهره نبرده است ،ولی می گوید اگر بسیار خواندن شعر اساتید هم شاگردی محسوب شود،در مکتب فرزانگان زیادی بوده ام.

 اشعار او اغلب دارای مضمون عاشقانه و اجتماعی هست.البته از نظر وی علت انتخاب مضمون در وادی امر چندان ارادی نیست و بر میگرددبه رفتار،منش و سرگذشتی که شاعر از سر گذرانده است.

در خصوص ارادت وعلاقه خود به شاعران به نام هم ازشاعران کلاسیک، اشعارسعدی را بسیار بیشتر از دیگران خوانده است و از شاعران معاصر نیزبه اشعار آقای هوشنگ ابتهاج،اخوان ثالث و حسین پناهی علاقه مند است .و در این راه با تلاش خود موفق شده است یک مجموعه شعر در قالب آزاد یا همان سپید بنام *کلاه شیطان* را به چاپ برساند.

در خصوص نظرات مطرح شده برای حال وهوای شعرگفتن می گوید: ذهن برای الهام نیاز به آرامش و سکون دارد،برای مثال اگر بشود چند روزی را بدون دغدغه سپری و در دنیای شعر و موسیقی سیر کنیم،بعد از آن الهام تراوش می کند، برای من فرقی هم ندارد کجا باشم گاهی از خواب بیدار شده و می نویسم،گاهی پشت فرمان چیزی به ذهن متبادر می شود وبه نظر من نقطه ی عطف آن یک ذهن آرام است.به تجربه من انتخاب بین سروده ها، برای شاعر دشوار است و بسته به حال و هوای همان لحظه ی است که او دارد.

الان من این شعر را زمزمه می کنم:

تاوان سنگینی داشت
نان خوردن در قفسی باز
این را در چشمان کبوتری دیدم
که بین رفتن و ماندن تردید داشت
گاهی درهای باز برای رفتن نیست!

او در خصوص افرادی که احساس می کنند طبع شعر دارند می گوید اول باید دید چیزی در درون فرد هست که با علاقه و تربیت،پرورش یابد یا نه!؟ و برای کسانی که دوست دارند بهتر در این زمینه فعالیت کند پیشنهاد می کنم در مجالس و انجمنهای ادبی و بحث و تبادل نظر در باب شعر و بیشتر از همه خواندن،خواندن و خواندن شعر و فهم درست شعر شرکت کرده وکوشا باشند.

بختیاری در خصوص اوقات فراغت و فعالیت در زمینه شعر فعالیت هایی هم داشته ودارد و میگوید  که هر زمانی کهفرصت داشته باشم در شب شعر شرکت می کنم و  بسیار مشتاق هستم.زیراشرکت در این انجمن ها باعث ایجاد انگیزه و حرکت رو به جلو خواهد شد. البته برای طبع شعر وشاعری برای من تمام دنیای اطراف تاثیر گذار بوده است.

نکته جالبی که ایشان مطرح می کند این است که  می گوید یکی از منابع الهام من افراد اطراف و بویژه غریبه ها هستند بطوریکه اگر با فردی آشنایی مختصری پیدا کنم می توانم برایش شعر بگویم و یا بارها شده که یک نفر داستان زندگی خود را برایم تعریف کرده و من شعری برایش سروده ام که اغلب در قالب نیمایی می باشند و معمولا طولانی از آب در می آیند. به اینکار، خودم نیز خیلی علاقه مندم و لذت می برم به طوری که پس از سرودن و پرداخت، شعر را بصورت دکلمه و با تم یک آهنگ مرتبط ضبط کرده و برای مخاطب ارسال می کنم. از این نظر سروده های من برای خانواده کمتر ولی برای دوستان و اطرافیان بیشتر بوده است .

این شاعر جوان فعالیت هایی هم  در نوشتن داستان کوتاه ومقاله های طنز اجتماعی دارد و البته به به موسیقی هم علاقه مند است .

از جایی که وی در یک محیط صنعتی به سر می برد در خصوص تعادل بین شغل و شعر و شاعری با کار در صنعت آن دو را منفک از هم میداند و عقیده دارد رابطه خاصی بین آنها وجود ندارد،از این جهت که نه گلی هست و بلبلی و نه بید مجنونی و نه حتی ساقی سیم ساقی! هرچه هست آهن است و فولاد و بتن ولی با این حال سعی کرده ام خودم را وفق داده و موانع را تا حد امکان برطرف کنم.

و اینکه آخرین سروده ی من بر میگردد به دو ماه پیش وقتی نقاشی یکی از دوستان را دیدم در وصف آن شعری رسید که تقدیم ایشان کردم.

گناه تو نیست
اگر احساس من را به آغوش نمی کشی
باید باور کنیم
تمام عشق های دنیا یک طرفه اند
*فرهاد*

به نظر وی  اینکه هر شاعری ادعا می کند شعر او ناب است در درجه اول،حرف درستی ست ،چرا که هنر در ذات خود ناب و خالص است و چیزی که به شاعر الهام می شود نیز همان خلوص را دارد و ازین بابت شعر همه ی شاعرها بیتا و بی نظیر است منتها این پرداخت شعری است که باعث می شود شعر یکی بیشتر مورد پسند قرار گیرد و شعر دیگری نه.یکی حافظ شود و دیگری سایه.

ودر پایان شعری کوتاه از استاد پناهی به ذهنم رسیدکه دوست دارم حسن ختام گفتگوی من با شما باشد.

سلام
خداحافظ
چیز تازه اگر یافتید بر این دو اضافه کنید تا بلکه باز شود این در گمشده بر دیوار

تعداد بازدید : ۳,۲۱۷
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید