رضایت شغلی وسلامت روان

رضایت شغلی وسلامت روان
(پنج شنبه ۳۰ دی ۱۴۰۰) ۱۵:۴۳

رضایت شغلی میزان احساسات و نگرش‌های مثبت شما نسبت به شغلتان است. در واقع رضایت شغلی یکی از عوامل بسیار مهم و تأثیرگذار در سلامت جسم و روان است که می‌تواند تاثیرات خود را بر جنبه‌های دیگر زندگی نیز بگذارد.

اگر در مورد شغل خود با چالش‌هایی مواجه هستید که باعث می‌شوند روزها با اضطراب به سر کار بروید و دائما احساس خستگی و نارضایتی داشته باشید احتمالا از رضایت شغلی کافی برخوردار نیستید. این مسئله در بلند مدت می‌تواند منجر به اختلالاتی نظیر اضطراب فراگیر و افسردگی شود. در ادامه به راهکارهایی در مورد افزایش رضایت شغلی و کاهش استرس شغلی در محیط کار اشاره کرده‌ایم که مطالعه آن می‌تواند برای شما سودمند باشد.

رضایت شغلی چیست؟

رضایت شغلی به معنای این است که به طور کلی زمانی که شغلتان را ارزیابی می‌کنید احساسات مثبتی در وجودتان جریان پیدا کند و کمتر دست خوش هیجاناتی نظیر اضطراب، افسردگی، ناراحتی و سرخوردگی باشید. توجه به این نکته حائز اهمیت است که رضایت شغلی مفهومی ذهنی است و می‌تواند در افراد مختلف با شغل و شرایط اجتماعی یکسان متفاوت باشد.

برای مثال ممکن است یک پزشک که رویای خود را دنبال کرده و در نهایت به هدفش رسیده تا حد زیادی از شغل خود رضایت داشته باشد اما پزشک دیگری که به این شغل علاقه نداشته، به خاطر درخواست اطرافیان از علاقه مندی‌های خود دست کشیده و این مسیر را انتخاب کرده، رضایتمندی بسیار پایینی را احساس کند. در نتیجه نمی‌توان گفت دست یابی به یک شغل یا جایگاه خاص تضمین کننده‌ای برای دست یابی به رضایت شغلی است.

اهمیت رضایت شغلی

طبق گزارش رضایت شغلی و استخدام کارکنان برای مدیریت منابع انسانی (SHRM)، تعداد کارکنانی که از شغل فعلی خود راضی هستند، در سال ۲۰۱۶ از ۸۱ درصد سال ۲۰۱۳ به ۸۸ درصد افزایش یافت. اقتصاد بهبود یافته یکی از عواملی است که سطح رضایت را ارتقا می بخشد، زیرا کارفرمایان قادر به افزایش حقوق و مزایای کارمندانشان هستند. علاوه بر این، با تثبیت بازار کار، جویندگان کار از فرصت های جدید برای موقعیت هایی که به بهترین وجه مهارت ها و منافع آنها را دربردارند، استفاده میکنند. اکثر سازمان ها برای رضایت کارکنان تلاش می کنند، اما همه به آن دست نیافتند. به همین دلیل برای متخصصان منابع انسانی مهم است که در مورد عواملی که می تواند رضایت کارکنان را افزایش دهد، و چگونگی حصول به موفقیت کلی در شرکت، بیشتر بدانند. شکی نیست که کارکنان منبع شماره یک سازمان هستند.

ملاک‌های دست یابی به رضایت شغلی

یکی از سوال‌های مهم در ارتباط با رضایت شغلی این است که چه زمانی می‌توانیم بفهیم از رضایت شغلی کافی برخورداریم و شغلی که رضایتمندی روانی کافی ایجاد می‌کند چه ویژگی‌هایی دارد؟ جواب به این سوال می‌تواند متناسب با توانمندی‌ها، علایق و اهداف افراد مختلف متفاوت باشد. با این حال ما در ادامه به چند ملاک عمومی اشاره کرده‌ایم.

1- حرکت در جهت خواسته‌ها و استعدادهای شخصی

هر انسانی در کره خاکی با توانایی‌ها و استعدادهای منحصر به فردی زاده می‌شود. به طور کل بیشترین احساس رضایتمندی در زندگی زمانی پدید می‌آید که ما بتوانیم خودمان را بشناسیم و براساس نقشه وجودی خودمان حرکت کنیم. این مسئله در مورد رضایت شغلی نیز صادق است. افرادی که می‌توانند استعدادهای خود را بشناسند و شغلی متناسب با علاقه مندی‌های خود پیدا کنند همواره از کارشان لذت می‌برند. در حقیقت کار برای این افراد تنها یک مسئولیت و راهی برای امرار معاش نیست بلکه وسیله‌ای است که از طریق آن می‌توانند به رشد و خودشکوفایی دست پیدا کنند. در مقابل افرادی که همواره از جانب اطرافیان و جامعه هدایت می‌شوند و در جهت آرزوهای آن‌ها حرکت می‌کنند بیش از سایرین امکان دارد که احساس نارضایتی را در خود پرورش دهند.

2- یافتن معنایی در شغل

یکی دیگر از عواملی که تا حد زیادی در احساس رضایتمندی شغلی تاثیرگذار است یافتن معنایی در انجام آن است. در واقع افرادی که فکر می‌کنند کارشان هیچ معنی خاصی ندارد به مرور دچار کسالت شده و نمی‌توانند پویایی خود را حفظ کنند. اما اگر افراد بتوانند به این جمع بندی برسند که شغلشان فایده‌ای دارد و چیزهای مثبتی را به معنای زندگیشان اضافه می‌کند می‌توانند به رضایت بالاتری در این زمینه دست پیدا کنند.

3- تناسب درآمد با تلاش

تناسب درآمد دریافتی با تلاشی که فرد برای شغلش انجام می‌دهد یکی دیگر از فاکتورهای تعیین کننده در رضایتمندی شغلی است. در واقع بسیاری از مواقع افراد با وجود اینکه در مسیر خواسته‌های قلبی خود حرکت می‌کنند از اینکه نمی‌توانند به اندازه زحمت‌هایشان درآمد کسب کنند به مرور از شغلشان ناامید شده و احساس سرخوردگی و نارضایتی می‌کنند. در نتیجه هرگز نمی‌توان نقش درآمد را به عنوان یک مشوق بیرونی در تجربه رضایتمندی شغلی نادیده گرفت.

4- جایگاه اجتماعی

جایگاه اجتماعی که از شغل به دست می‌آید یکی از عواملی است که می‌تواند احساسات مثبتی را در مورد شغل در وجودمان پدید بیاورد چرا که جایگاه اجتماعی می‌تواند احترام افراد را نیز برایمان به همراه داشته باشد. از آنجایی که احترام یکی از نیازهای اصلی در مسیر رسیدن به خودشکوفایی است حتما در زندگی باید مورد توجه قرار بگیرد. برای مثال یک استاد دانشگاه را تصور کنید که در کنار درآمد مناسب و پیگیری اهداف شخصی همواره از جانب دانشجویان و همکاران خود مورد احترام است و همه به او ارج می‌نهند. این فرد مسلما در مقایسه با استاد دیگری که با وجود شغل مناسب نتوانسته است جایگاه اجتماعی خوبی برای خود فراهم کند احساس رضایتمندی شغلی بیشتری خواهد داشت.

5- امکان بروز خلاقیت

مشاغلی که انعطاف پذیری بیشتری دارند به فرد اجازه می‌دهند که بتواند خلاقیت بیشتری از خود نشان دهد و بتواند تغییراتی در مسیر کاری خود ایجاد کند. این امر با پرورش احساس کنترل بیشتر و کمک به خودشکوفایی می‌تواند به رضایتمندی شغلی بیشتر بیانجامد. برای مثال کارمند یک اداره را در نظر بگیرید که هیچ اختیاری از جانب خود ندارد و تنها باید آنچه رئیسش می‌گوید را مو به مو اجرا کند. در این شرایط طبیعی است که به مرور فرد احساس می‌کند که شخصا هیچ تاثیرگذاری ندارد و در نتیجه نمی‌تواند احساس مثبت چندانی از کار خود داشته باشد.

دلایل عدم رضایت شغلی در افراد:

بی انگیزگی از دلایل عدم رضایت شغلی

بی انگیزگی یکی از عوامل نارضایتی شغلی بین کارمندان است. از نشانه‌های بی انگیزگی می‌توان به انرژی کم و عدم تمایل به فعالیت شغلی اشاره کرد. برای مثال ممکن است شما در ساعات کاری مدام با گوشی موبایل خود مشغول باشید و در شبکه‌های مجازی بچرخید. دلیل اصلی این وضعیت این است که به تلاش‌های شما توجه نمی‌شود.
اما اگر مدیرتان را از مهارت‌هایتان و بازدهی منظم کارتان آگاه کنید، می‌توانید بازخورد فعالیتتان را مشاهده کنید. در نتیجه برای دریافت بازخورد ابتدا خودتان پیش قدم شوید. به این ترتیب می‌توانید انگیزه بگیرید و از شغل خود لذت ببرید.

ساعت کاری طولانی مقابل رضایت شغلی

بخشی از نارضایتی شغلی شما می‌تواند ناشی از ساعت کاری طولانی باشد این امر در بلند مدت سلامت جسم و روانتان را به مخاطره می اندازد و شما را دچار فرسودگی شغلی کند.

عدم ارتباط دوستانه با همکاران

روابطی که شما با همکارانتان در محیط کاری برقرار می‌کنید می‌تواند خود انگیزه مناسبی برای شما فراهم کند و یکی از فاکتورهای مهم در رضایت شغلی باشد. عدم ارتباط دوستانه بین کارکنان می‌تواند ناشی از فرهنگ سازمان یا ناشی از فرهنگ کارکنان باشد. در هر حال این امر رضایت شغلی شما را کاهش خواهد داد و همچنین باعث افزایش استرس شغلی شما در محیط کاری می‌شود.

حقوق پایین

اگر دخل و خرجتان باهم تناسب کافی نداشته باشند، پس حقوقتان پایین است و از آن گله‌مند هستید. نداشتن امنیت مالی می‌تواند مهم ترین دلیل برای رضایت شغلی باشد.

عدم علاقه به شغل

انتخاب شغل مناسب از جمله فاکتورهای اولیه برای داشتن رضایت شغلی محسوب می‌شود. اگر نسبت به شغلتان هیچ‌گونه علاقه‌ای ندارید و صرفاً از سر اجبار آن را انجام می‌دهید، ممکن است شغلتان را خودتان انتخاب نکرده باشید و بعد از مدتی از آن متنفر شده باشید.

  عوامل مؤثر در رضایت شغلی

عوامل اصلی موثر بر رضایت شغلی، چهار گروه عوامل فردی، سازمانی، محیط کار و ماهیت کار دسته بندی شده اند.

سازگاری شغلی در صورتی ممکن خواهد بود که این نیازهای اجتماعی نیز ارضاء شوند و آن‌ها عبارتند از:

1. پول: هر کارگر یا کارمند باید در مقابل کاری که انجام می‌دهد پول بگیرد و میزان آن باید در حدودی باشد که هر کس آن کار را انجام بدهد می‌گیرد. ولی هرگز نباید این پول، شخصیت او را پایین بیاورد زیرا پول در عین حال که از عوامل اساسی زندگی به شمار می‌رود اما شخصیت کارمند مهم‌تر و با ارزش‌تر از پولی است که به او پرداخت می‌شود.

2. امنیت: امنیت شغلی یعنی این که شخص بداند کاری را که در دست دارد سال‌ها ادامه خواهد داد. همچنین کارکنان نیازمندند که کار سالم انجام بدهند. امنیت شغلی، گاهی از عامل پول هم مهم‌تر است زیرا شخص علاقمند است کارش دایمی باشد هر چند مزدی که می‌گیرد چندان زیاد نیست. همین احتیاج به امنیت شغلی است که بعضی از مردم را به سوی کارهای دولتی و دست کشیدن از کار آزاد وادار می‌کند.

3. شرایط مساعد کار: مردم دوست دارند در یک محیط تمیز و آراسته کار کنند. هر قدر محیط کار جالب و خوشایند باشد، بازده کار بیشتر خواهد شد.

4. فرصت پیشرفت: عامل مؤثر دیگر در رضایت شغلی این است که هر کارمند یا کارگر اطمینان داشته باشد که فرصت پیشرفت همیشه برایش وجود دارد و او می‌تواند با ایجاد شرایط لازم و روشن در خود از قبیل مهارت بیشتر و ... به درجات بالا ارتقاء یابد و از حقوق و پاداش زیاد بهره‌مند باشد.

5. روابط شخصی: مردم علاقمندند با افرادی کار کنند که میان ایشان محبت متقابل حکمفرماست. هر کارگر یا کارمند علاقمند است که همکارانش دوستان مهربان او باشند و نیز مورد محبت مدیرش قرار بگیرد و همواره نظر او را درباره خودش بداند. همچنین، مدیر به پیشرفت کارمند یا کارگرش توجه کند و حتی این توجه خود را به او بگوید.

6. هماهنگی با استعداد شخص: شخص وقتی از کارش لذت خواهد برد و راضی خواهد شد که با استعدادهای بدنی و عقلی وی متناسب باشد. در صورتی که کار از لحاظ استعداد ذهنی لازم در حد افراد عادی باشد، اگر شخص هوشمند یا تیزهوش را به آن کار بگمارند به زودی احساس ملالت و خستگی و سرانجام نفرت خواهد کرد و شخصی که از لحاظ سطح هوش در درجات پایین است نیز نخواهد توانست از عهده آن کار برآید و از رضایت شغلی لازم محروم خواهد شد.

7. هماهنگی با رغبت: فرد از انجام کاری که دوست دارد لذت می‌برد و موفقیت بیشتری به دست می‌آورد. البته ممکن است شخص ابتدا کاری را که مورد علاقه‌اش نیست به ناچار به عهده بگیرد ولی به تدریج در اثر کسب مهارت و احساس موفقیت، احتمال زیاد هست که نسبت به آن شغل رغبت پیدا کند.

8. مهارت: مهارت در یک حرفه نیز در تأمین رضایت شغلی بسیار مؤثر است و اگر گروهی از معلمان از شغل معلمی ناراضی هستند غالبا به علت ضعف مهارت ایشان است زیرا چنان‌که باید و شاید با فنون و روش‌های خاص این شغل آشنا نشده‌اند.

9. خستگی: همه مردم مدتی بعد از انجام کار احساس خستگی می‌کنند و این خستگی بر بازده شخص اثر می‌گذارد از اینرو باید در هر کار مساله خستگی و تأثیر آن را در شخص و کارش در نظر گرفت. علاوه بر این‌ها شرایط و خصایص محیطی کار و وسایل آن نیز در فردی که آن کار را انجام می‌دهد مؤثرند. مثلا روشنایی زیاد یا ضعف نور باعث خستگی شخص می‌شود. اتاق یا ساختمان کثیف نیز نفرت کارمند را برمی‌انگیزد و بازده کارش را کاهش می‌دهد. سر و صدا نیز به خصوص برای کارهای فکری مضرند و علاوه بر افزایش خستگی اثر بسیار نامطلوبی در فعالیت‌های ذهنی و بازده آن‌ها می‌گذارند.

عوامل دیگر افزایش رضایت شغلی

کارفرمایان به خاطر ارتباط خشنودی شغلی با تغییر شغل، غیبت از کار و کندی کار به این موضوع علاقمند هستند. غنی‌سازی شغلی(یا گسترش شغلی)، مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها، و زمان کاری شناور از جمله رویکردهایی هستند که برای این معضل به کار می‌روند.

غنی‌سازی شغلی

اصطلاح غنی‌سازی شغلی به کوشش‌هایی اطلاق می‌شود که برای جالب و چالش‌انگیزتر کردن مشاغل به کار می‌روند. با استفاده از پیچیده‌تر کردن شغل، اعطای مسئولیت بیشتر در قبال محصول و ترکیب عناصر شغلی که قبلا توسط افراد مجزا انجام می‌شد و اینک در قالب یک کل صورت می‌گیرد، می‌توان به این هدف دست یافت. به عنوان مثال، شرکت خودروسازی ولوو گروهی از کارگران را که قطعات نهایی را سوار می‌کنند، در اختیار دارد و رویکرد سنتی خط تولید را که در آن هر کارگر بر روی قطعه خاصی کار می‌کند کمتر بکار می‌گیرد. بررسی‌های اولیه در مورد غنی‌سازی شغلی به گونه‌ای مهیج حکایت از توفیق فراوان این رویکرد داشت، اما در پژوهش‌هایی که دقیق‌تر انجام شده بود، معلوم شد ادعاهای اولیه راجع به آن بسیار گزافه‌آمیز بوده است. گاه، کارگران از مشاغل غنی‌شده احساس ناراحتی می‌کنند؛ علاوه بر این، تغییر شغل نیز می‌تواند به اندازه غنی‌سازی شغلی موجب بهبود عملکرد شود.

مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها

اجازه دادن‌(و گاه ترغیب) کارکنان به دخالت در تصمیم‌هایی که شرکت یا سازمان مربوطه اتخاذ می‌کند، مشارکت در تصمیم‌گیری نام دارد. در اینجا هنوز هم حرف آخر را مدیران می‌زنند، اما کارکنان تشویق می‌شوند نظر خود را در ابتدای فرایند تصمیم‌گیری بیان کنند. چنین به نظر می‌رسد که این رویکرد خشنودی شغلی را افزایش می‌دهد.

رضایت درونی و رضایت بیرونی

«گینزبرگ» و همکارانش، رضایت شغلی را به دو نوع مختلف تقسیم بندی کرده اند: رضایت درونی و رضایت بیرونی. رضایت درونی از دو منبع، کسب می‌شود. اول احساس لذتی که انسان صرفاً از اشتغال به کار و فعالیت به دست می‌آورد. دوم لذتی که بر اثر مشاهده پیشرفت و با انجام برخی مسئولیت‌های اجتماعی و به ظهور رساندن توانایی‌های فردی به انسان دست می‌دهد. رضایت بیرونی که با شرایط اشتغال و محیط کار ارتباط دارد و هر لحظه در حال تغییر و تحول است. از عوامل رضایت بیرونی می‌توان به شرایط محیط کار، میزان دستمزد و پاداش، نوع کار و روابط موجود بین کارگر و کارفرما اشاره کرد.

تعداد بازدید : ۹۰۸
ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید